بهمپس

((چه آنهایی که پدر ما را در آوردند؛ در یک استان یک جلسه می خواستیم بگیریم، هشتاد تا می ریختند سرشان! این می کشید، او تهدید میکرد، احضاریه می آورد، فلان می آورد...آقا ول کنید بگذارید کارمان را بکنیم! راحت شدید دیگر!»))کی راحت شد؟ انها همه چه اگاه و چه نا اگاه از مرکز فرماندهی دستور میگرفتند و میگیرند با هر بهانه ایی...شخص تو در راس و کلا شخص تو هدف تیر ها نبود ، شخصیت تو بود که تیر ها روانه تو میشد و امروز تو تصمیم گرفتی در فضای ارام این شخصیت را منتشر کنی ... انها از این شخصیت ها میترسند، همونطور که دکتر و معلم را اول انقلاب به نحوی زدند ، تو را هم میخواهند بزنند تا این شخصیت شیوع نکند .در افتادن با شیطان هزینه دارد ، و البته راهی پر از تله (که خیلی ها گیر افتادند و از تقابل به دوستی کشیده شدند)((دعا میکنم من و شما و همه در دام نیوفتیم)و این هزینه ، آزادی و رسیدن را در پی دارد. بهمپس ...

شصت سالگیت مبارک دیگه وقتشه استراحت کنی (هر چند خستگی ناپذیری) دیگه وقتشه پاتو از بازی سیاست بکشی بیرون(هر چند هیچ وقت تو بازی نبودی) دیگه وقتشه کمی برای خودت زندگی کنی( هر چند زندگی برای تو در خدمت به مردم معنی میده) دیگه وقتشه با پولهایی که اختلاس کردی بری برای خودت و خانوادت زندگی اعیانی روبراه کنی(هر چند با پولی که تو داری نمیتونی یه خونه معمولی هم بگیری و اصلا واژه اعیانی برایت غریبه هست) شصت سالگیت مبارک بهمپس ...

از صحبت های رییس دولت بگیر که بیشترش ربطی به وزیر نداشت و ماست مالی رییس مجلس که طبق ایین نامه اشکالی نیست( که رییس میتونه از برنامه صحبت کنه....کدوم برنامه... اینا که گفت برنامه بود؟..) از صحبت های مخالفها و موافقها بگیر که بیشترش بحث جناحی خودشون بود تا دفاع یا مخالفت از وزیر مربوطه از اون مخالفی که میگفت دوست داشتم برای اون وزیر حرف بزنم قرعه ام اینجا افتاد. از اون مخالف و موافقی که همچنان عربده میکشند. از اونا که همیشه دل امام رو خون میکنند و باز هم از اقا هی مایع میزارند. از اون اقای گیلاسی که اخطار میده سخنرانی و عربده کش میکنه. از نمایندگان احسنت احسن بهمپس ...